۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

۩۩۩ قـــرآن و سنّت زنــــده بــــاد ۩۩۩

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ (20) (سوره انفال)

شرح و تحقیق سنن ابن ماجه درس اول

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

 

 

إِنَّ الْحَمْدَ لِلَّهِ، نَحْمَدُهُ وَنَسْتَعِینُهُ، مَنْ یَهْدِهِ اللهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ، وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَا هَادِیَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، أَمَّا بَعْدُ:

کتابی که قراراست ان شاء الله تعالی تدریس شود؛ کتاب سنن ابن ماجه است، ولی لازم می دانم که قبل از شروع به ترجمه و تدریس کتاب، بطور بسیارمختصر در باره دو چیز صحبت نمایم:

1- در باره امام ابن ماجه رحمه الله.

2 - در باره کتاب سنن ابن ماجه.

امام ابن ماجه رحمه الله، همان ابوعبدالله محمد بن یزید قزوینی معروف به ابن ماجه رحمه الله می باشند، ایشان در سال 209 هجری قمری در قزوین متولد شدند، و در روز دوشنبه هشتم رمضان در سال 273 هجری قمری به سن 64 سالگی وفات نمودند.

برخی از علماء می گویند ماجه لقب یزید پدر امام می باشد و این نظریه درست ترین نظریه در این باره می باشد و گرچه برخی گفته اند که ماجه اسم مادر امام است که این قول زیاد صحت ندارد و برخی نیز بر این باورند که ماجه لقب جدّ امام است که نیز اشتباه می باشد، نکته دیگر این که نوشتن (ة) در آخر «ماجه» غلط است و درست نوشتن «ه» است، پس «ماجة» اشتباه و «ماجه» درست است.

وامّا در باره کتاب سنن ابن ماجه باید چند نکته را توضیح دهم:

1 - سنن ابن ماجه یکی از کتب شش گانه معروف حدیثی و یکی از سنن چهارگانه مشهورحدیثی است.

2- کتاب ابن ماجه «سنن» است، و «سنن» به کتب حدیثی گویند که بر منوال کتب فقهی ترتیب داده شده باشند، اما اینکه برخی می گویند که در کتب سنن حدیثی فقط از احکام فقهی بحث می شود، و از عقائد و فضائل و مناقب در آنها بحث نمی شود، و در این نوع موضوعات در آنها احادیث آورده نمی شود، چندان صحت ندارد زیرا در سنن ابن ماجه در ابتدای کتاب، در(المقدمه) فضائل صحابه رضی الله عنهم و مسائل اعتقادی و ایمانی ذکر شده و بعد کتاب الطهارة ذکر شده است و در کتاب سنن نسائی «کِتَابُ الْإِیمَانِ وَشَرَائِعِهِ» وجود دارد که در آن مسائل ایمان و اعتقادی مطرح شده و در باره آنها احادیث ذکر شده است.

3 - معنای «سنن» چیست؟ «سنن» جمع سنّت است و سنّت در لغت به روش و طریقه گویند ولی در اصطلاح محدّثین سنّت به گفتار، کردار، تأییدات سکوتی، صفات اخلاقی و خِلقتی  رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم گفته می شود، در نزد محدّثین در حقیقت حدیث و سنّت مترداف المعنی اند.

4- سنن ابن ماجه، گرچه رتبه این کتاب در میان کتب شش گانه حدیثی و سنن اربعه آخراست، ولی از نظر آشنائی با راویان ضعیف و کذّاب و شناخت احادیث ضعیف و موضوع رتبه اوّل را داراست، لذا یک فرد با خواندن کتاب سنن ابن ماجه علاوه از آگاهی در باره عقائد و احکام دینی چند فایده حدیثی مهم دیگر نیزحاصل می کند:

1 - با بیشتر از سه هزارو پانصد حدیث صحیح و حسن آشنا می شود.

2 - حدودا با نزدیک به هزار حدیث ضعیف و موضوع آشنائی پیدا می کند .

3 - با بسیاری از راویان ضعیف و کذّاب آشنا می شود.

4 - با بسیاری ازراویان ثقه و مورد اعتماد آشنائی پیدا می کند.

امیدوارم که الله متعال به بنده این توفیق را عنایت کند تا بنحو احسن ترجمه ، شرح و تحقیق این کتاب حدیثی را به پایان رسانم و خدمتی در راستای سنّت نبوی صلی الله علیه و آله وسلم انجام داده باشم.

ترجمه جامع الترمذی ،حدیث 138 تا 141

بَابُ مَا جَاءَ فِی غَسْلِ دَمِ الحَیْضِ مِنَ الثَّوْبِ

بحث آنچه در باره شستن خون قاعدگی از لباس آمده است

 

138 - (صحیح) حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ المُنْذِرِ، عَنْ أَسْمَاءَ ابْنَةِ أَبِی بَکْرٍ، أَنَّ امْرَأَةً سَأَلَتِ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنِ الثَّوْبِ یُصِیبُهُ الدَّمُ مِنَ الحَیْضَةِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «حُتِّیهِ، ثُمَّ اقْرُصِیهِ بِالمَاءِ، ثُمَّ رُشِّیهِ، وَصَلِّی فِیهِ».

ترجمه: اسماء دختر ابوبکر (صدیق، رضی الله عنهما) فرمودند: که زنی از پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم در باره (حکم) لباسی که با خون قاعدگی آلوده می شود پرسید؟ (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: آن خون را از لباس بکن، سپس آن (جای آلوده شده با خون) را با آب مالیده بشوی، و سپس بر(سایرلباس) آب بپاش و بعد در آن (لباس) نماز بخوان.


بَابُ مَا جَاءَ فِی کَمْ تَمْکُثُ النُّفَسَاءُ

بحث آنچه در باره این که زن زایوچند روزصبرکند (تا پاک شود) آمده است.


139 - (حسن صحیح) حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ: حَدَّثَنَا شُجَاعُ بْنُ الوَلِیدِ أَبُو بَدْرٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الأَعْلَى، عَنْ أَبِی سَهْلٍ، عَنْ مُسَّةَ الأَزْدِیَّةِ، عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ، قَالَتْ: «کَانَتْ النُّفَسَاءُ تَجْلِسُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَرْبَعِینَ یَوْمًا، فَکُنَّا نَطْلِی وُجُوهَنَا بِالوَرْسِ مِنَ الکَلَفِ».

ترجمه: ام سلمه رضی الله عنها فرمودند: زنان زایو در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم تا چهل روز(از انجام نماز و روزه) می نشستند (وآنها را انجام نمی دادند)، و ما (زنان، در این دوران) چهرهای ما را با گل ورس بنا بر لکها چرب می کردیم.


بَابُ مَا جَاءَ فِی الرَّجُلِ یَطُوفُ عَلَى نِسَائِهِ بِغُسْلٍ وَاحِدٍ

بحث آنچه در باره مردی آمده که با یک غسل با زنانش جماع نموده آمده است.


140 - (صحیح) حَدَّثَنَا بُنْدَارٌ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسٍ، «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَطُوفُ عَلَى نِسَائِهِ فِی غُسْلٍ وَاحِدٍ».

ترجمه: انس رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم با یک غسل با تمام خانمهایشان جماع می نمودند.


بَابُ مَا جَاءَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعُودَ تَوَضَّأَ

بحث آنچه آمده که چون بخواهد دو باره جماع کند وضو بگیرد.


141 - (صحیح) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ غِیَاثٍ، عَنْ عَاصِمٍ الأَحْوَلِ، عَنْ أَبِی المُتَوَکِّلِ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِذَا أَتَى أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ، ثُمَّ أَرَادَ أَنْ یَعُودَ، فَلْیَتَوَضَّأْ بَیْنَهُمَا وُضُوءًا».

ترجمه: ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: چون یکی از شما با خانمش جماع نمود، و سپس خواست دوباره جماع نماید، پس باید در میان دو(جماع) یک وضو بگیرد. 

ترجمه جامع الترمذی ،حدیث 136 و 137

بَابُ مَا جَاءَ فِی الکَفَّارَةِ فِی ذَلِکَ

بحث آنچه در باره کفّاره این جریان آمده است


136 - (با این الفاظ ضعیف ولی با الفاظ «دینارا ونصف دینار» صحیح است) حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ حُجْرٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا شَرِیکٌ، عَنْ خُصَیْفٍ، عَنْ  مِقْسَمٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الرَّجُلِ یَقَعُ عَلَى امْرَأَتِهِ وَهِیَ حَائِضٌ، قَالَ: «یَتَصَدَّقُ بِنِصْفِ دِینَارٍ».

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در باره مردی که با زنش در حالی که عادت ماهیانه است جماع می کند فرموده: باید نیم سکه طلائی صدقه دهد.


137 - (ضعیف مرفوعی، و صحیح موقوفی است) حَدَّثَنَا الحُسَیْنُ بْنُ حُرَیْثٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الفَضْلُ بْنُ مُوسَى، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ السُّکَّرِیِّ، عَنْ عَبْدِ الکَرِیمِ، عَنْ مِقْسَمٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِذَا کَانَ دَمًا أَحْمَرَ فَدِینَارٌ، وَإِذَا کَانَ دَمًا أَصْفَرَ فَنِصْفُ دِینَارٍ».

ترجمه: ابن عباس روایت نمودند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (در باره فردی که با خنمش در حالی که عادت ماهیانه است جماع می کند) فرمودند: اگرخون سرخ بود پس یک سکه طلا صدقه دهد و اگر خون زرد بود پس نیم سکه طلا صدقه دهد.

ترجمه جامع الترمذی ،حدیث 132 تا 135

 

بَابُ مَا جَاءَ فِی مُبَاشَرَةِ الحَائِضِ

بحث آنچه در باره چسپاندن پوست با پوست زنی که عادت ماهیانه است آمده .


132 - (صحیح) حَدَّثَنَا بُنْدَارٌ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَهْدِیٍّ، عَنْ سُفْیَانَ، عَنْ مِنْصُورٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ الأَسْوَدِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا حِضْتُ یَأْمُرُنِی أَنْ أَتَّزِرَ، ثُمَّ یُبَاشِرُنِی».

ترجمه: عایشه رضی الله عنها فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بودند که چون من عادت ماهیانه می شدم به من دستور می دادند تا لنگی به بندم و سپس (بر بستر با من دراز کشیده و مرا در بغل می گرفت و) پوست بدنش را با پوست بدن من می چسپاند.


بَابُ مَا جَاءَ فِی مُؤَاکَلَةِ الحَائِضِ وَسُؤْرِهَا

بحث آنچه در باره غذا خوردن بازنی که عادت ماهیانه و (همچنین) پس خوراو آمده است.


133 - (صحیح) حَدَّثَنَا عَبَّاسٌ العَنْبَرِیُّ، وَمُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الأَعْلَى، قَالَا: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَهْدِیٍّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُعَاوِیَةُ بْنُ صَالِحٍ، عَنْ العَلَاءِ بْنِ الحَارِثِ، عَنْ حَرَامِ بْنِ حَکِیمٍ، عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنْ مُوَاکَلَةِ الحَائِضِ؟ فَقَالَ: «وَاکِلْهَا».

ترجمه: عبدالله بن سعید رضی الله عنه فرمودند: من از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در باره غذا خوردن با زنی که عادت ماهیانه است پرسیدم؟ ایشان فرمودند: (اشکالی ندارد) بهمراهش (غذا) بخور.


بَابُ مَا جَاءَ فِی الحَائِضِ تَتَنَاوَلُ الشَّیْءَ مِنَ المَسْجِدِ

بحث آنچه در باره زنی که عادت ماهیانه است آمده که او چیزی را از مسجد بر می دارد.


134 - (صحیح) حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبِیدَةُ بْنُ حُمَیْدٍ، عَنْ الأَعْمَشِ، عَنْ ثابِتِ بْنِ عُبَیْدٍ، عَنْ القَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، قَالَ: قَالَتْ عَائِشَةُ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «نَاوِلِینِی الخُمْرَةَ مِنَ المَسْجِدِ»، قَالَتْ: قُلْتُ: إِنِّی حَائِضٌ، قَالَ: «إِنَّ حَیْضَتَکِ لَیْسَتْ فِی یَدِکِ».

ترجمه: عایشه رضی الله عنها فرمودند: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم به من گفتند: جانمازحصیری کوچک را از مسجد (بیاور) و به من بده، من گفتم: همانا من عادت ماهیانه هستم، ایشان فرمودند: قطعا قاعدگی تو در دستت نیست.


بَابُ مَا جَاءَ فِی کَرَاهِیَةِ إِتْیَانِ الحَائِضِ

بحث آنچه در باره حرام بودن جماع با زنی که عادت ماهیانه است آمده.


135 - (صحیح) حَدَّثَنَا بُنْدَارٌ قَالَ: حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سَعِیدٍ، وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَهْدِیٍّ، وَبَهْزُ بْنُ أَسَدٍ، قَالُوا: حَدَّثَنَا حَمَادُ بْنُ سَلَمَةِ، عَنْ حَکِیمٍ الأَثْرَمِ، عَنْ أَبِی تَمِیمَةَ الهُجَیْمِیِّ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ أَتَى حَائِضًا، أَوِ امْرَأَةً فِی دُبُرِهَا، أَوْ کَاهِنًا، فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ».

ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه روایت نمودند که پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هرکسی که با زنی که عادت ماهیانه است جماع کند و یا اینکه با زن از راه عقب همبستری نماید و یا به نزد مدّعی غیب بیاید ، قطعا او به آنچه برمحمّد (صلی الله علیه و آله وسلم) نازل گشته کفرورزیده است.

ترجمه جامع الترمذی ،حدیث 130 و 131

بَابُ مَا جَاءَ فِی الحَائِضِ أَنَّهَا لَا تَقْضِی الصَّلَاةَ

بحث آنچه در باره زنی آمده که عادت ماهیانه است و او نماز(های دوران قاعدگیش را بعد از پاکی) قضا نمی آورد.


130 - (صحیح) حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ قَالَ: حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَیدٍ، عَنْ أَیُّوبَ، عَنْ أَبِی قِلَابَةَ، عَنْ مُعَاذَةَ، أَنَّ امْرَأَةً سَأَلَتْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: أَتَقْضِی إِحْدَانَا صَلَاتَهَا أَیَّامَ مَحِیضِهَا؟ فَقَالَتْ: أَحَرُورِیَّةٌ أَنْتِ؟ «قَدْ کَانَتْ إِحْدَانَا تَحِیضُ فَلَا تُؤْمَرُ بِقَضَاءٍ».

ترجمه: معاذه رحمها الله روایت نموند که زنی از عایشه رضی الله عنها پرسید و گفت: آیا یکی از ما(خانمها) نمازدوران قاعدگیش را باید قضائی بیاورد؟ (عایشه رضی الله عنها) فرمودند: آیا توحرورائی هستی (و فکر سخت گیرانه خوارج را داری که چنین می پرسی)؟ یکی از ما (خانمها، در دوران رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) عادت ماهیانه می شد، سپس به او(از جانب رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) دستوربه قضاء (آوردن نمازهای دوران قاعدگی) داده نمی شد.


بَابُ مَا جَاءَ فِی الجُنُبِ وَالحَائِضِ أَنَّهُمَا لَا یَقْرَآنِ القُرْآنَ

بحث آنچه در باره فرد جنب وزنی که عادت ماهیانه است آمده که این دونباید قرآن بخوانند.


131 - (منکر) حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ حُجْرٍ، وَالحَسَنُ بْنُ عَرَفَةَ، قَالَا: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ عَیَّاشٍ، عَنْ مُوسَى بْنِ عُقْبَةَ، عَنْ نَافِعٍ، عَنْ ابْنِ عُمَرَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَا تَقْرَأِ الحَائِضُ، وَلَا الجُنُبُ شَیْئًا مِنَ القُرْآنِ».

ترجمه: ابن عمر رضی الله عنه روایت نمودند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: نه زنی که عادت ماهیانه است حق دارد و نه فرد جنب که چیزی از قرآن را بخواند.

حکم گدائی چیست؟

پرسش: حکم گدائی چیست؟ و آیا این درست است که اگر کسی گدائی کند تا هفت نسل به مشکل بر می خورد؟


پاسخ: گدائی کار بسیار نامناسبی است و اگر فرد نیاز مبرم ندارد گدائی برایش حرام است، در این باره به دو حدیث صحیح که در ذیل آورده می شود دقت نمایید:


1 - عَنْ عَبْد اللَّهِ بْن عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَا یَزَالُ الرَّجُلُ یَسْأَلُ النَّاسَ، حَتَّى یَأْتِیَ یَوْمَ القِیَامَةِ لَیْسَ فِی وَجْهِهِ مُزْعَةُ لَحْمٍ». (صحیح بخاری، حدیث: 1474)

ترجمه: عبدالله بن عمرو رضی الله عنه فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: فرد بطور مستمر و همیشه گدائی می کند تا اینکه روز قیامت در حالی می آید که بر چهره اش تکه گوشتی نیست.


2 - عَنْ قَبِیصَةَ بْنِ مُخَارِقٍ الْهِلَالِیِّ، قَالَ: تَحَمَّلْتُ حَمَالَةً، فَأَتَیْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَسْأَلُهُ فِیهَا، فَقَالَ: أَقِمْ حَتَّى تَأْتِیَنَا الصَّدَقَةُ، فَنَأْمُرَ لَکَ بِهَا، قَالَ: ثُمَّ قَالَ: یَا قَبِیصَةُ إِنَّ الْمَسْأَلَةَ لَا تَحِلُّ إِلَّا لِأَحَدِ ثَلَاثَةٍ رَجُلٍ، تَحَمَّلَ حَمَالَةً، فَحَلَّتْ لَهُ الْمَسْأَلَةُ حَتَّى یُصِیبَهَا، ثُمَّ یُمْسِکُ، وَرَجُلٌ أَصَابَتْهُ جَائِحَةٌ اجْتَاحَتْ مَالَهُ، فَحَلَّتْ لَهُ الْمَسْأَلَةُ حَتَّى یُصِیبَ قِوَامًا مِنْ عَیْشٍ وَرَجُلٌ أَصَابَتْهُ فَاقَةٌ حَتَّى یَقُومَ ثَلَاثَةٌ مِنْ ذَوِی الْحِجَا مِنْ قَوْمِهِ: لَقَدْ أَصَابَتْ فُلَانًا فَاقَةٌ، فَحَلَّتْ لَهُ الْمَسْأَلَةُ حَتَّى یُصِیبَ قِوَامًا مِنْ عَیْشٍ فَمَا سِوَاهُنَّ مِنَ الْمَسْأَلَةِ یَا قَبِیصَةُ سُحْتًا یَأْکُلُهَا صَاحِبُهَا سُحْتًا . (صحیح مسلم، حدیث:(1044)

ترجمه: قبیصه بن مخارق هلالی رضی الله عنه فرمودند: من برای صلح در میان افراد؛ پرداخت پول و قرضی را بعهده گرفتم، (ولی نداشتم که آن را پرداخت کنم لذا) به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمدم و از ایشان درخواست کردم تا در این باره مرا کمک مالی کنند، (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: (نزد ما) بمان تا (اموال) صدقه به نزد ما بیاید، (آنگاه) ما دستور می دهیم تا از آن بتو بدهند،(و تو این قرضی را که بعهده گرفتی پرداخت نمائی) و سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: ای قبیصه همانا گدائی و مال خواستن از دیگران حلال نیست بجز برای یکی از این سه نفر: 1 - مردی که برای اصلاح در میان مردم پرداخت قرض و پولی را بعهده گرفته باشد، برای او حلال است که از مردم گدائی کند و پول بخواهد تا آن قرض را پرداخت نماید و سپس بس کند و از گدائی دست بکشد، 2 - فردی که عافت دامنگیرامولش شده و همه آنها را نابود نموده است، برای او نیز گدائی و مال خواستن از دیگران حلال است تا اینکه زندگیش برپا و استوارگردد، 3 - و فردی که گرفتار فقر و تنگدستی شده و سه فرد عاقل از قومش گواهی می دهند که او گرفتار فقر و تنگدستی شده است، برای این فرد نیز گدائی و پول خواستن از دیگران حلال است تا اینکه زندگیش روبراه و برجا شود، بغیر از این سه نفر ای قبیصه گدائی حرام است و آنکسی که گدائی می کند حرام می خورد.

و اما اینکه برخی می گویند: گدائی فرد تا هفت پشتش در نسلش تأثیر بد می گذارد، دلیل و مدرک شرعی ندارد، بلکه یک گفتار عامیانه و بی دلیل و بی اعتبار است.

روایت هایی در مورد لقمان علیه السلام آمده صحت و ضعف آنها را بررسی نمایید؟

پرسش: روایت هایی در مورد لقمان علیه السلام آمده صحت و ضعف آنها را بررسی نمایید؟


پاسخ : در قرآن مجید سوره ای به نام «لقمان» وجود دارد، و الله متعال در آیه (12) این سوره در باره لقمان علیه السلام چنین فرموده اند:

وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ.

ترجمه: ما به لقمان حکمت و دانش داده ایم (و به گفته ایم) شکر الله را بجا آور (زیرا) هرکس شکر نماید او به نفع خودش شکر نموده است، و هرکس ناشکری کند همانا الله کاملا بی نیاز و بی نهایت ستوده است.


در میان علماء در باره پیامبر بودن و یا نبودن، لقمان علیه السلام اختلاف نظراست، ولی نظریه اکثر علماء بر این است که ایشان پیامبر نبوده بلکه یک فرد عبادتگذاری بودند که الله متعال به او حکمت ودانش فراوان عنایت نموده است که برخی از نصیحت هایش برای فرزندش را ؛ قرآن در سوره لقمان از او نقل نموده است، در برخی از کتب حدیثی برخی از صحابه رضی الله عنهم و تابعین رحمهم الله اقوالی را ازلقمان علیه السلام نقل نموده اند ولی از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره لقمان حکیم علیه السلام آن چنان اقوال و گفتاری نقل نشده است.

آیا تمام مخلوقات جفت اند؟

پرسش: آیا تمام مخلوقات جفت اند؟


پاسخ: در پاسخ به این سول باید گفت که جفت را می شود دو معنی کرد :


1 - جفتی که در مقابل فرد است مثلا دو جفت و یک فرد است، اگر جفت را به این معنی بگیریم همه مخلوقات جفت نیستند، برخی از مخلوقات جفت اند مانند دربهای بهشت که هشت اند همان گونه که در احادیث صحیح آمده است و برخی فرد اند مانند اینکه آسمانها هفت اند همان گونه که در آیات قرآنی و احادیث صحیح نبوی صلی الله علیه و آله وسلم آمده است.


2 - جفت به معنای این که مقابل دارند مانند زمین که در مقابلش آسمان است و شب که در مقابلش روز است و حق که در مقابلش باطل است، به این معنی تمام مخلوقات و موجودات جفت اند، و در همین باره الله متعال در سوره ذاریات آیه (49) فرموده اند:

وَمِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ

ترجمه: و از هر چیز ما جفت آفریدیم تا اینکه آنها پند بگیرند.


ابن کثیر رحمه الله در تحت همین آیه چنین می فرماید: أَیْ: جَمِیعُ الْمَخْلُوقَاتِ أَزْوَاجٌ: سَمَاءٌ وَأَرْضٌ، وَلَیْلٌ وَنَهَارٌ، وَشَمْسٌ وَقَمَرٌ، وَبَرٌّ وَبَحْرٌ، وَضِیَاءٌ وَظَلَامٌ، وَإِیمَانٌ وَکُفْرٌ، وَمَوْتٌ وَحَیَاةٌ، وَشَقَاءٌ وَسَعَادَةٌ، وَجَنَّةٌ وَنَارٌ، حَتَّى الْحَیَوَانَاتُ جِنٌّ وَإِنْسٌ، ذُکُورٌ وَإِنَاثٌ وَالنَّبَاتَاتُ.

ترجمه: یعنی تمام محلوقات جفت اند: آسمان و زمین ، شب و روز، خورشید و ماه، خشکی و دریا، روشنی و تاریکی، ایمان وکفر، مرگ و زندگی، بدبختی و نیک بختی، وبهشت و دوزخ، و حتی حیوانات (همه جفت اند، مانند) جن و انس، نکر و ماده (و همچنین) سبزیجات (و گیاهان جفت اند و نر و ماده دارند).

آیا خوک دریائی ، کوسه وسایر حیوانات دریائی حلال اند؟

پرسش: آیا خوک دریائی ، کوسه وسایر حیوانات دریائی حلال اند؟


پاسخ : در پاسخ این پرسش می توان گفت بله، مگر اینکه مضر بودن گوشت آنها به اثبات برسد، زیرا اصل در خوراکی ها بر این است که همه حلال اند؛ خواه در خشکی باشند یا دریا، مگر اینکه آیه قرآنی و یا حدیث صحیح نبوی صلی الله علیه و آله وسلم در باره حرمت آنها آمده باشد، و یا مضر بودن آنها بر جسم به اثبات برسد، در این باره به سه آیه و یک حدیث صحیح توجه نمایید:

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا .....(29). سوره بقره

ترجمه: الله متعال همان ذاتی است که برای شما تمام آنچه در زمین است را آفریده است.....

....وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ ....(157). سوره اعراف

ترجمه: .....و(رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) پاکیزه ها را برای آنها حلال می گرداند و پلیدیها و مضرها را برای آنها حرام می گرداند.....

أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَکُمْ وَلِلسَّیَّارَةِ ....(96). سوره مائده

ترجمه: شکار دریا برایتان حلال قرار داده شده است و خوراکش سامانی است برای شما و برای کاروانها.....

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره دریا فرموده اند:

«هُوَ الطَّهُورُ مَاؤُهُ، الْحِلُّ مَیْتَتُهُ». سنن نسائی، حدیث (59)

ترجمه: آبش پاک و پاک کننده است (و حیوانات) خود مرده اش حلال است.

آیا دعائی برای دفع ظلم و غیبت غیبتگر وجود دارد؟

پرسش: یک نفر به انسان ظلم می کند ودروغهای فراوانی را نسبت به انسان می گوید و آنها را در میان افراد پخش می کند؛ آیا دعائی برای دفع این بلا و مصیبت وجود دارد؟


پاسخ : انسان برای نجات از هر غم و اندوه و مشکلی باید دعا کند و از الله متعال بخواهد که آن مشکلش را حل کند و بهترین دعا در زمان غم و اندوه و مشکلات این دعا است «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ العَظِیمُ الحَلِیمُ، لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ، وَرَبُّ العَرْشِ العَظِیمِ» زیرا در حدیث (6345) صحیح بخاری چنین آمده است:


عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَدْعُو عِنْدَ الکَرْبِ یَقُولُ: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ العَظِیمُ الحَلِیمُ، لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ، وَرَبُّ العَرْشِ العَظِیمِ».

ترجمه: ابن عباس رضی الله عنهما فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم زمان غم و اندوه و مشکلات (چنین) می گفتند: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ العَظِیمُ الحَلِیمُ، لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ، وَرَبُّ العَرْشِ العَظِیمِ»، یعنی: بجز الله بسیار بزرگ و بی نهایت بردبار  دیگر معبود به حقی نیست، بجز پروردگار آسمانها و زمین و پروردگار عرش بسیار بزرگ دیگر معبود به حقی نیست. 

آیا کتاب « شرح مجله باز » از نظر احناف کتاب معتبری است؟

پرسش: آیا کتاب « شرح مجله باز » از نظر احناف کتاب معتبری است؟


پاسخ : کتاب « مجلة الأحکام » قانون مدنی دولت عثمانی بوده است ، که بر منوال فقه احناف نوشته شده است و آن را گروهی از علماء ، با سر پرستی عالم بزرگوار وزیر عدالت دولت عثمانی جناب احمد جودت پاشا رحمه الله نوشته اند، و سپس یکی از اعضاء  شورای دولت عثمانی جناب سلیم باز لبنانی رحمه الله برابر با فقه احناف برآن شرحی نوشته اند که موسوعه ای در فقه و قانون در مذهب حنفی گشته بود.

این کتاب در عصر حاضر از کتب معتبر، مرجع و مشهور احناف محسوب نمی شود.